کد مطلب:2774 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:328

8 - زیدیه
زیدیه فرقه ای هستند كه پس از امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام به امامت زید فرزند امام سجاد علیه السلام قاتل اند و امام سجاد علیه السلام و سایر امامان بعدی شیعه اثنی عشریه را تنها به عنوان پیشوایان علم و معرفت می پذیرند. نكته مهم در بررسی این فرقه آن است كه باید حساب زید را از زیدیه جدا كرد. از این رو ابتدا به شخصیت زید اشاره می كنیم و سپس زیدیه را مطرح می كنیم .

شخصیت زید بن علی

زید فرزند امام سجاد علیه السلام است . او در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم می زیست و بر ضد هشام بن عبدالملك حاكم اموی قیام كرد و سرانجام به شهادت رسید. امامان معصوم علیه السلام و دانشمندان امامیه معمولا زید را به جهت دانش ، تقوا و شجاعت ستوده و قیامش را مورد تاءیید قرار داده اند؛ از نظر آنها زید بن علی مدعی امامت نبود و به امامت پدر، برادر و پسر برادرش اعتقاد داشت و با رضایت آنان و با انگیزه انتقام خون امام حسین علیه السلام ، امر به معروف و نهی از منكر و اصلاح امور امت و تشكیل حكومت و واگذاری آن به امامان معصوم علیه السلام قیام كرد. از نظر علمی و اعتقادی ، زید شاگرد پدر و برادرش ، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام بود. با توجه به این مطالب ، زید بن علی را می توان یك شیعه امامی دانست . (121) مؤ لف كتاب كفایة الاثر، خزاز قمی ، پس از نقل گزارشهایی در مورد اعتقاد زید به امامان دوازده گانه امامیه ، می گوید: قیام زید برای امر به معروف و نهی از منكر بود نه مخالفت با امام صادق علیه السلام ، اما چون آن امام قیام علنی نكرد و زید این كار را انجام داد، گروهی (زیدیه ) گمان كردند میان این دو اختلاف وجود دارد، در نتیجه با این اعتقاد كه امام باید قیام كند، زید را امام دانسته ، منكر امامت امام صادق علیه السلام شدند. در حالی كه زید خود معتقد به امامت حضرت صادق علیه السلام بود و عدم قیام امام به جهت رعایت نوعی تدبیر و مصلحت بوده است . وی سپس از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه اگر زید موفق می شد، به عهد خود وفا می كرد (و حكومت را به امام واگذار می كرد) و انگیزه او از این قیام رضایت آل محمد بود و مقصود او از آل محمد، من بودم .(122)

همان طور كه در بررسی عقاید زیدیه خواهیم دید، فرقه هایی از زیدیه گرچه امام علی علیه السلام را افضل مردم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند اما خلافت ابوبكر و عمر را مشروع تلقی می كنند. دلیل آنها جواز خلافت مفضول با وجود افضل است . در كتابهای فرق و مذاهب ، اهل سنت این اعتقاد را به زید نسبت می دهند و دلیل آنها گزارشی است كه در برخی كتابهای تاریخی ذكر شده است . (123) این گزارش بر طبق نقل ابن اثیر چنین است : پس از خروج زید جماعتی از سران بیعت كنندگان با زید، نظر او را درباره ابوبكر و عمر جویا شدند. زید در پاسخ گفت : خداوند آن دو را رحمت كند، من از اهل بیتم چیزی جز نیكی درباره آنها نشنیدم ، بیشترین چیزی كه در اینجا وجود دارد این است كه ما نسبت به خلافت از همه مردم سزاوارتر بودیم ولی ما را از آن محروم كردند و این عمل به نظر ما باعث كفر آنها نمی شود و آنها به عدالت و بر طبق كتاب و سنت رفتار كردند. بیعت كنندگان پرسیدند: اگر آن دو ظالم نبودند، اگر آن دو ظالم نبودند، پس اینها (بنی امیه ) نیز ظالم نیستند. زید در پاسخ گفت : اینها مثل آن دو نیستند. اینان به ما و به شما و به خودشان ظلم می كنند و من شما را به كتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله ، بر پا داشتن سنتها و از میان بردن بدعتها دعوت می كنم . اگر اجابت كردید، به سعادت می رسید و الا من وكیل و سرپرست شما نیستم .در این حال گروهی از زید جدا شدند و بیعتش را شكستند.(124)

اگر این گزارش واقعی باشد، مهمترین نكته ای كه می توان از آن استفاده كرد تفاوت میان ابوبكر و عمر با بنی امیه است . در این نقل ، زید خلافت را حق خاندان خود می داند و محروم كردن امام علی علیه السلام از خلافت را باعث كفر نمی داند. اما از اینكه كاری كفرآمیز نیست ، نمی توان نتیجه گرفت كه آن كار صحیح است و در نتیجه خلافت مفضول با وجود افضل صحیح و مشروع است . به نظر می رسد هدف اصلی زید در پاسخش این بود كه در بحبوحه جهاد بر ضد بنی امیه مسائل اختلافی دیگر مطرح نشود. او می خواست تفاوت فاحش بنی امیه را با دو خلیفه اول بیان كرده و از این راه قیام خویش بر ضد بنی امیه را توجیه كند. به هر حال با چنین گزارشهایی نمی توان روایات صحیح و متعددی كه زید را از امامیه می دانند، رد كرد.

مذهب زیدیه

پس از زید، در بین پیروان او دانشمندانی پدید آمدند كه به تنظیم عقاید و احكام زیدیه پرداختند و بدین ترتیب ، مذهب زیدیه پدید آمد. گرچه دانشمندان زیدیه به سیره عملی و نوشته های زید توجه داشتند، اما در عقاید از معتزله و در فقه از مكتب ابوحنیفه تاءثیر پذیرفتند.

عقیده زیدیه درباره امامت به این صورت است كه آنان تنها به سه امام منصوص معتقدند و از این رو می توان آنها را شیعه سه امامی دانست . به اعتقاد آنها پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تنها به امامت امام علی و امام حسن و امام حسین علیهما السلام تصریح كرده است و پس از این سه بزرگوار، امام كسی است كه شرایطی را احراز كند. یكی از این شرایط جهاد علنی و مبارزه مسلحانه با ستمگران است . از همین جاست كه زیدیه پس از امام حسین علیه السلام ، به امامت امام سجاد علیه السلام و دیگر امامان امامیه كه به جهاد علنی نپرداختند، اعتقاد ندارند. در عوض ، آنان زید بن علی ، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله (نفس زكیه )، ابراهیم بن عبدالله و شهید فخ و برخی دیگر از فاطمیان را كه به جهاد علنی پرداختند، امام می دانند، از نظر آنان ، شرط دوم امام ، فاطمی بودن است . منظور از فاطمی ، كسی است كه از طریق پدر به امام حسن و امام حسین علیهما السلام كه فرزندان حضرت فاطمه علیه السلام هستند، برسد، معرفت نسبت به دین و شجاعت نیز از شرایط امام است .

بنابراین ، تفاوت مهم زیدیه و امامیه در مساءله امامت در دو نكته اساسی است . یكی اینكه امامیه به دوازده امام منصوص و تعیین شده از سوی خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله قائل اند، در حالی كه زیدیه به سه امام منصوص معتقدند. دیگر اینكه زیدیه شرط امام را مبارزه مسلحانه می دانند، در صورتی كه امامیه به چنین شرطی اعتقاد ندارند. اصولا ویژگی اصلی زیدیه همین مبارزه با شمشیر و جهاد علنی است . (125)

فرقه های زیدیه

مهمترین فرقه های زیدیه را معمولا سه فرقه جارودیه ، سلیمانیه و صالحیه دانسته اند كه در اینجا به اختصار به شرح آرای آنها خواهیم پرداخت .

1- جارودیه : این گروه پیروان ابو جارود، زیاد بن ابی زیاد (م 150 یا 160 ه‍ق ) ملقب به سرحوب هستند كه گاهی سر حوبیه نیز نامیده می شوند. ابوجارود ابتدا از اصحاب امام باقر و امام صادق علیه السلام بود اما بعدها به زید پیوست . به اعتقاد این فرقه ، پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام را با نام و نشان به عنوان امام به مردم معرفی نكرده است بلكه پیامبر اوصاف امام بر حق را بیان كرده و این اوصاف تنها بر علی علیه السلام منطبق است و مردم به دلیل تعیین دیگران برای خلافت گمراه شدند. این اعتقاد حد وسط میان راءی امامیه درباره نصب علی علیه السلام به امامت و راءی اهل سنت در انكار اولویت علی علیه السلام برای چنین منصبی می باشد.

اما درباره امامان بعدی ، برخی از جارودیه معتقدند علی علیه السلام بر امامت حسن علیه السلام تصریح كرد و سپس امام حسن علیه السلام بر امامت برادرش حسین علیه السلام تصریح نمود و پس از امام حسین علیه السلام هر یك از فرزندان حسنین علیهماالسلام كه قیام كرد و عالم به دین بود امام است . گروهی دیگر بر آن اند كه پیامبر بر امامت حسن و حسین علیه السلام پس از امامت علی علیه السلام تصریح كرده است .

جارودیه درباره آخرین امام نیز با یكدیگر اختلاف دارند، گروهی معتقدند محمد بن عبدالله بن الحسن امام غایب و آخرین امام است . گرویه دیگر محمد بن قاسم را دارای این مقام می دانند و گروه سوم یحیی بن عمر را. (126)

2.سلیمانیه : این فرقه پیروان سلیمان بن جریر هستند. سلیمانیه معتقدند امام به وسیله شورا و توسط مردم انتخاب می شود و ممكن با راءی دو نفر نیز امام انتخاب شود و مردم می توانند فرد افضل را كنار گذاشته ، فرد مفضول را كه از نظر كمالات پایینتر است ، انتخاب كنند. از این رو، خلافت ابوبكر و عمر صحیح است گرچه مردم با انتخاب نكردن حضرت علی علیه السلام كه افضل بود دچار اشتباه شدند. این اعتقاد، توسط برخی معتزله نیز بیان شده است .

سلیمانیه عثمان را به خاطر كارهایی كه كرد قبول ندارند و نیز غایشه ، طلحه و زبیر را به دلیل جنگ با امام علی علیه السلام كافر می دانند.

به طور كلی ، عقاید سلیمانیه به آرای اهل سنت نزدیكتر است تا عقاید شیعه ، زیرا مساءله انتخاب امام و خلیفه توسط شورا یا مردم یكی از ویژگی های مكتب اهل سنت است و اعتقاد به انتصاب در مساءله امامت معیار شیعی بودن است با این وصف ، این سؤ ال مطرح می شود كه چرا سلیمانیه را یكی از فرق زیدیه به شمار آورده اند؟ در پاسخ دو دلیل می توان مطرح كرد: نخست آنكه این فرقه مانند دیگر فرق زیدیه ، تقیه را جایز نمی دانند و قیام و جهاد علنی با ستمگران را واجب می شمارند. دیگر اینكه چون به زید نسبت داده شده كه به امامت مفضول با وجود فرد افضل معتقد بوده است و سلیمانیه نیز چنین اعتقادی دارند، بنابراین آنان را زیدی دانسته اند. البته عدم جواز تقیه به زیدیه اختصاص ندارد و برخی دیگر همچون خوارج نیز منكر تقیه اند. دلیل دوم نیز، چنان كه در بحث از شخصیت زید دیدیم ، نادرست است و زید چنین اعتقادی نداشته است . اما به هر حال چون اعتقاد مذكور در كتابهای ملل و نحل به زید نسبت داده شده است ، به همین دلیل در این كتابها سلیمانیه به عنوان فرقه ای از زیدیه ذكر شده است .

3.صالحیه و بتریه : به پیروان حسن بن صالح بن حی (م 168 ه‍ق ) صالحیه می گویند و پیروان كثیر النوی ملقب به ابتر (م 169ه‍ق ) بتریه نامیده می شوند. این دو تن و پیروانشان مذهب واحدی دارند و از این رو در كتابهای فرق و مذاهب با یكدیگر ذكر می شوند.

این گروه نیز امامت مفضول را قبول دارند. درباره خلافت ابوبكر و عمر معتقدند گر چه علی علیه السلام چون افضل مردم بود، به خلافت سزاوارتر است اما چون خود با رضایت خلافت را به آن دو تن واگذار كرد لذا خلافت آن دو صحیح است . بنابراین امامت مفضول با رضایت افضل جایز است .

صالحیه و بتریه درباره عثمان و ایمان و كفر او و توقف یم كنند و درباره او حكمی نمی كنند. این دو فرقه ، هر كس از فرزندان و نوادگان امام علی علیه السلام را كه عالم و زاهد و شجاع شد و به جهاد علنی قیام كند، امام می دانند.

شهرستانی می نویسد: زیدیه در زمان ما در اصول دین از معتزله تقلید می كنند و در اكثر فروع دین از ابو حنیفه ، و تنها رد برخی از فروع از شافعی و شیعه تقلید می كنند.

بغدادی می گوید: هر سه فرقه زیدیه مانند خوارج معتقدند كه مرتكبین كبیره خالد رد آتش جهنم اند. (127)

زیدیه موفق شدند در مراكش و طبرستان و یمن حكومتهایی تشكیل دهند كه دیرپاترین آنها دولت زیدیه در یمن است كه در سال 288 ه‍ق توسط یحیی از نوادگان امام حسن علیه السلام ، ملقب به الهادی الی الحق ، تاءسیس ‍ شد و تا سال 1382 كه حكومت جمهوری در یمن برپا شد ادامه داشت . امروزه نیز مهمترین پایگاه زیدیه كشور یمن است . (128)

چكیده

1.زیدیه فرقه ای هستند كه پس امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام به امامت ((زید)) فرزند امام سجاد علیه السلام قائل اند و ائمه بعدی را امام نمی دانند بلكه تنها به عنوان پیشوایان علم و معرفت می پذیرند.

زید فرزند امام سجاد علیه السلام در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم می زیست و بر ضد هشام بن عبدالملك حاكم اموی قیام كرد و به شهادت رسید. امامان معصوم و دانشمندان امامیه زید را به جهت دانش ، تقوی و شجاعتش می ستایند و به نظر آنها زید مدعی امامت نبوده است و تنها به قصد امر به معروف و نهی از منكر و اصلاح امور و واگذاری حكومت به ائمه علیه السلام قیام كرده است .با این حساب می توان خود را زید را شیعه امایم دانست .

3.فرقه هایی از زیدیه خلافت ابوبكر و عمر را مشروع می دانند و دلیلشان جواز خلافت مفضول با وجود افضل است . امام این اعتقاد را نمی توان به زید نسبت داد و جملاتی هم كه از زید در برخی كتب فرق نقل شده ، تنها تفاوت دو خلیفه را با بنی امیه نشان می دهد و بنابراین نمی توان روایات صحیحی كه دال بر امامیه بودن زید است را رد كرد.

4.پس از زید دانشمندانی به تنظیم عقاید و احكام زیدیه پرداختند و مذهب زیدیه پدید آمد.

به عقیده زیدیه تنها سه امام نخست امامیه از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله به امامتشان تصریح شده است و پس از امام سوم در میان امامان معصوم كسی كه شرط مبارزه با ستمگران را داشته باشد نیست و لذا آنها به امامت امام سجاد علیه السلام و دیگران كه به جهاد علنی نپرداختند اعتقاد ندارند در عوض زید و یحیی بن زید و محمد بن عبد الله (نفس زكیه ) و عده ای دیگر را كه به جهاد پرداختند امام می دانند. بنابراین یكی از تفاوتهای زیدیه با امامیه در این است كه زیدیه شرط امام بودن را مبارزه مسلحانه می دانند.

5.مهمترین فرقه های زیدیه ، جارودیه ، سلیمانیه و صالحیه اند. جارودیه پیروان ابی جارود، زیاد بن ابی زیاد ملقب به سرحوب هستند. به اعتقاد این فرقه پیامبر صلی الله علیه و آله شخص امام علی علیه السلام را به مردم معرفی نكرده بلكه تنها اوصاف امام بر حق را بیان كرده و این اوصاف تنها بر آن حضرت منطبق است . این اعتقاد حد وسط راءی امامیه و اهل سنت است .

6.فرقه سلیمانیه پیروان سلیمان بن جریر هستند و معتقدند امام به وسیله شورا و توسط مردم انتخاب می شود و مردم می توانند فرد افضل را كنار گذاشته و فرد مفضول را انتخاب كنند و لذا خلافت ابوبكر و عمر صحیح است .

عقاید این فرقه به اهل سنت نزدیكتر است تا شیعه ، چون به انتخاب خلیفه معتقدند. امام علت اینكه این فرقه یكی از فرق زیدیه به شمار آمده است این است كه اینها مانند آنچه به زید نسبت داده شده قائل به جواز امامت مفضول با وجود افضل بوده اند.

7. فرقه صالحیه پیروان حسن بن صالح بن حی و بتریه پیوان كثیر النوی ملقب به ابترند. آنها امامت مفضول را با رضایت افضل قبول دارند. آنها همه فرزندان امام علی علیه السلام را كه به جهاد علنی قیام كنند امام می دانند.

پرسش

1.ارتباط میان زیده و زیدیه چیست ؟

2.مهمترین تفاوتهای زیدیه با امامیه در مساءله امامت چیست ؟

3.نظر فرقه های زیدیه درباره خلافت ابوبكر و عمر چیست ؟

4.آیا سلیمانیه را باید جزء زیدیه دانست یا اهل سنت ؟ چرا؟